افزایش آمار طلاق در ایران؛ یک طلاق به ازای هر ۳ ازدواج
مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرده است که تعداد ازدواج در سال ۱۳۹۹ در مقایسه با سال ۱۳۹۸ خورشیدی ۴/۴ درصد افزایش یافته و به ۵۵۶ هزار و ۷۳۱ رسیده است. تعداد طلاق ثبتشده در ظرف یک سال یاد شده هم ۳/۶ درصد افزایش داشته و به ۱۸۳ هزار و ۱۹۳ مورد رسیده است. بیشترین رقم ثبت شده طلاق در بین استانهای مختلف در نیمه نخست ۱۳۹۹ مربوط به استان تهران است. در این دوره زمانی ۱۵ هزار و ۳۰۳ رویداد طلاق در استان تهران به ثبت رسید. تعداد مطلق رویدادهای ازدواج و طلاق با توجه به اینکه میتواند با جمعیت ساکن در این استانها مرتبط باشد، مبنای خوبی برای مقایسه نیست. به همین علت برای اینکه بتوانیم مقایسه دقیقتر و متناسبتری داشته باشیم، نسبت ازدواج و طلاق را با توجه به جمعیت ساکن در این استانها در نظر میگیریم. لینک نمودار فهرست استانهای با پایینترین و بالاترین نسبت طلاق به جمعیت استان نیز با تغییراتی نسبت به اسامی استانهای با کمترین و بیشترین تعداد مطلق طلاق همراه است. در مجموع استان اردبیل رتبه بالاترین نسبت طلاق به جمعیت استان و سیستان و بلوچستان رتبه پایینترین نسبت طلاق به جمعیت را در میان استانهای ایران به خود اختصاص دادهاند. در مقایسه نسبت تعداد ازدواج و طلاق به جمعیت استانها که بیانگر سرانه ازدواج و طلاق به تفکیک استانها بود، میشود فهمید که به ازای جمعیتی که در استان زندگی میکنند چه تعداد رویداد ازدواج و طلاق ثبت شده است. این اعداد به دست آمده و مقایسه آنها با یکدیگر در هر استان مقایسهای متناسبتر و دقیقتر از بررسی اعداد مطلق تعداد ازدواج و طلاق به حساب میآمد. در میان استانهای ایران که بالاترین نسبت طلاق به ازدواج را داشتهاند، استانهای مازندران و گیلان از جمله استانهایی بودند که در میان فهرست استانهای با بالاترین نسبت طلاق به جمعیت نیز در ردههای بالا قرار داشتند. استان تهران نیز رکورد دار بالاترین تعداد مطلق رویداد طلاق ثبت شده در این دوره زمانی بود. استانهای ایلام و خراسان جنوبی همزمان که پایینترین نرخهای بیکاری را داشتهاند در عین حال از نظر نسبت طلاق به ازدواج نیز پایینترین نسبت را ثبت کردهاند که رابطه معکوس بین بیکاری و بالا بودن طلاق را تایید میکند.
به این ترتیب، در سال ۱۳۹۹ به ازای هر ۱۰۰ ازدواج ثبت شده ۳۲/۹ طلاق رخ داده است.
بر اساس آمار مندرج در «گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران پاییز ۹۹» طول مدت ازدواج بیشتر طلاقها با ثبت ۵۱ هزار و ۲۷۰ رویداد طلاق بین یک تا پنج سال بوده است، یعنی در اغلب موارد زندگی مشترک بین ۱ تا ۵ سال طول کشیده است.
همچنین ۱۱ هزار و ۷۱۵ رویداد طلاق مربوط به ازدواجهای کمتر از یک سال بوده است. از سوی دیگر، ۷ هزار و ۸۰۹ رویداد طلاق با طول مدت ازدواج بالغ بر ۲۹ سال به ثبت رسیده است.
در این گزارش آمار کاملی از رویدادهای ازدواج و طلاق سال ۱۳۹۹ منتشر نشده است، ضمن آنکه آمار تفکیکی استانهای ایران نیز نیامده است.
آخرین گزارش آماری از رویدادهای طلاق و ازدواج به تفکیک استانهای ایران مربوط به نیمه نخست سال گذشته است که از سایت سازمان ثبت احوال ایران استخراج شده و در ادامه این گزارش با استفاده از این آمارها به تحلیل دادههای مربوط به ازدواج و طلاق در استانهای مختلف ایران میپردازیم.
بیشترین تعداد رویداد ازدواج در نیمه نخست سال ۱۳۹۹ مربوط به استان تهران بوده است. در این دوره زمانی ۳۴ هزار و ۴۵۱ رویداد ازدواج در این استان ثبت شده است. کمترین رقم رویداد ازدواج در شش ماه نخست ۱۳۹۹ نیز با ثبت یک هزار و ۹۱۴ رویداد ازدواج به استان سمنان اختصاص داشت.
کمترین رویداد طلاق در نیمه نخست سال گذشته در استان ایلام به ثبت رسید که ۳۸۸ مورد بوده است.
با اضافه کردن متغیر جمعیت به دادههای ازدواج و طلاق، رتبهبندیهای استانها از نظر نسبتهای ازدواج و طلاق تغییرات و تفاوتهایی را تجربه میکند.
به طور مثال، رتبه بالاترین نسبت تعداد رویداد ازدواج به جمعیت، به استان خراسان شمالی تعلق میگیرد و استان البرز پایینترین نسبت تعداد رویداد ازدواج به جمعیت را به خود اختصاص میدهد.
استانهای سمنان و قم از جمله استانهایی هستند که حتی با ملاحظه متغیر جمعیت همچنان جایگاه خود را در میان کمترین رقم رویداد ثبت شده ازدواج و پایینترین نسبت ازدواج به جمعیت حفظ کردهاند.
در مقابل استانهای تهران، خراسان رضوی و دیگر استانهای با بیشترین رقم مطلق ازدواج ثبت شده در نیمه نخست پارسال وقتی که متغیر جمعیت استانها به محاسبات وارد میشود جایگاه خود را از دست دادهاند در واقع سرانه ازدواج در این استانها پایینتر از دیگر استانهای کشور بوده است.
نکته قابل توجه در اعداد و ارقام مربوط به نسبت ازدواج و طلاق به جمعیت، نزدیکی بسیار شدید این اعداد و ارقام به یکدیگر است که در بسیاری از موارد تفاوتهای به اعشارهای سوم (هزارم) میکشد.
استانهای ایلام، سمنان و چهارمحال و بختیاری استانهایی هستند که حتی با اضافه شدن متغیر جمعیت همچنان در فهرست کمترین شمار طلاق و پایینترین نسبت طلاق به جمعیت قرار دارند.
در مقابل استانهای مازندران و آذربایجان شرقی نیز از جمله استانهایی هستند که هم تعداد مطلق رویداد طلاق و هم نسبت طلاق به جمعیت در آنها اعداد بالایی است.
حال میتوان با استفاده از نسبت دیگری این مقایسه را متناسب، همگن و معنادار انجام داد. این نسبت جدید «نسبت طلاق به ازدواج» است، در واقع فارغ از جمعیت استان با استفاده از تعداد مطلق ازدواج و طلاق ثبتشده در بازه زمانی مورد نظر مشخص میشود که از هر ۱۰۰ ازدواج ثبت شده در هر استان چند رویداد طلاق اتفاق افتاده است.
میانگین نسبت طلاق به ازدواج در سراسر ایران در نیمه نخست سال گذشته ۲۸/۷ درصد بود. بر اساس این نسبت در میان استانهای مختلف ایران، استان البرز با ثبت رقم ۴۶/۱ درصد بالاترین سطح این نسبت را در شش ماه اول سال ۱۳۹۹ به خود اختصاص داده است. پایینترین نسبت طلاق به ازدواج در نیمه نخست پارسال نیز به استان سیستان و بلوچستان اختصاص داشت که این نسبت فقط ۶/۵ درصد بود.
در جمع استانهای با کمترین نسبت طلاق به ازدواج نیز نام استانهایی همچون سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری و ایلام قرار گرفتهاند که در جمع استانهایی با پایینترین رقم سرانه طلاق قرار داشتند.
برای بالا یا پایین بودن رقم ثبت ازدواج و طلاق یا نسبتهای دیگر از جمله سرانه طلاق و ازدواج یا نسبت طلاق به ازدواج در استانهای ایران میتوان دلایل بیشماری از حوزههای مختلف برشمرد. از عوامل فرهنگی و سنتهای محلی تا تفاوت در میزان تحصیلات گرفته تا تفاوتهای مذهبی و میزان پایبندی به اعتقادات مذهبی یا باز و بسته بودن جوامع و همچنین سطح سنتی یا مدرن بودن جوامع را میتوان به فهرست عوامل موثر بر فراوانی ثبت رویداد ازدواج و طلاق و دیگر نسیتهای پیش گفته اضافه کرد. اما در این میان نقش عوامل اقتصادی نیز اثر انکارناپذیری در بالا یا پایین بودن این ارقام و نسبتهای مروبط به طلاق و ازدواج دارند.
در مطالعهای که حسن درگاهی، اقتصاددان و استاد دانشگاه شهید بهشتی همراه با مجتبی قاسمی و امین بیرانوند در سال ۱۳۹۷ درباره «عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر طلاق در ایران» انجام دادهاند، در نهایت تایید میکنند که «رابطه مثبتی بین بیکاری و تورم با نرخ طلاق» برقرار است.
این مطالعه همچنین نتیجهگیری کرده است که «بر اساس تحلیل عوامل اجتماعی طلاق، افزایش اشتغال زنان با تحصیلات عالی، نرخ طلاق را کاهش میدهد. به عبارت دیگر اشتغال زنان تحصیلکرده در ایران، با کاهش مشقت اقتصادی باعث ثبات بیشتر خانواده شده است.»
دورهای که این مطالعه از دادههای آماری آن استفاده کرده است به سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۴ بازمیگردد.
از این رو یکبار دیگر وضعیت نرخ بیکاری استانهای ایران در سال ۹۹ را مورد توجه قرار میدهیم تا مشخص شود آیا رابطه معناداری بین نرخ طلاق و بیکاری در استانهای وجود دارد یا خیر؟
اما استان تهران مثال نقض این رابطه است. نرخ بیکاری در استان تهران طی سال ۱۳۹۹ پایین بوده اما نسبت طلاق به ازدواج در این استان همچنان بالاست. استان چهارمحال و بختیاری نیز دیگر استانی است که به رغم داشتن نرخ بیکاری بالا اما در میان استانهایی با پایینترین نسبت طلاق به ازدواج قرار گرفته است.
به نظر میرسد برای جمعبندی متقنی مبنی بر ارتباط بین بیکاری و نرخ طلاق و ازدواج باید دادههایی دقیقتر داشت. نرخ بیکاری تفکیکی بر اساس جنسیت میتواند یکی از این دادهها باشد. ضمن آنکه نقش سنتهای فرهنگی و محلی، آیینهای بومی یا مذهبی آنچنان تابوهای قدرتمندی از طلاق و ازدواج ساخته و میسازد که توضیح دلایل بالا یا پایینبودن هر کدام از این رویدادها و نسبتها تنها با شاخصهای اقتصادی قابل توضیح نباشد.